بردباختانگاری (Zero-sum bias) نوعی سوگیری شناختی است که ذهن یک موقعیت را یک بازی میپندارد که گویی در آن بردِ یکی یعنی باخت دیگری.محققان لهستانی دو دانشگاه گدانسک و دانشگاه علوم اجتماعی و انسانی ورشو در سال ۲۰۱۵ این سوگیری شناختی را معرفی کردند. بر اساس تعریف این پژوهشگران، بردباختانگاری بر پیشفرضی پنهان استوار است که گویی در روابط اجتماعی خوشی و موفقیت مقدارش محدود است، موفقیت یکی یعنی شکست دیگری و برعکس.
این باور باعث میشود انسان به غلط فکر کند که حتی موفقیت اقتصادی یک نفر به قیمت فقیر شدن فردی دیگر به دست آمده است.
بردباختانگاری در شرایط متفاوتی خودش را نشان میدهد. چند مثال خیالی را با هم مرور میکنیم.
مثال یک: تهمینه فعال سیاسی است. وی باور دارد هر کشوری که مرفهتر میشود کشور دیگری فقیرتر میشود.
مثال دو: آندرانیک در یک حزب سیاسی فعال است. وی مسئول مذاکرات مهمی با حزب دیگری است تا طرحی را اجرا کنند. وی عقیده دارد برد حزبش یعنی باخت حزب رقیب و در نتیجه امکان منافع مشترک برای دو طرف غیر ممکن است.
مثال سه: موریس تصور میکند آدمهایی که مهارتهای عملی دارند استعداد کمتری دارند و برعکس افراد هر چه استعدادشان بیشتر است مهارتهای عملیشان کمتر است.
مثال چهار: عسل عقیده دارد اختصاص امکانات بیشتر به مهاجرانی که در کشورش هستند به معنی از دست رفتن امکانات برای هموطنان اوست.
مثال پنج: رضا گمان میکند دخترش هر چه بیشتر به شوهرش عشق بورزد یعنی خانوادهاش را کمتر دوست دارد.
مثال شش: جمشید پنج مستاجر دارد. هر سال حتی اگر احتیاج مالی نداشته باشد اجاره را افزایش میدهد. او دوست ندارد به مستاجرانش ببازد.
همه این آدمهای خیالی گرفتار بردباختانگاریاند. بدون شک موقعیتهای زیادی در زندگی از الگوی برد یا باخت پیروی میکنند. اما واقعیت این است که در بیشتر مواقع چنین چیزی حاکم نیست.
دَن میگِن، استاد روانشناسی و عصبپژوه دانشگاه گولف در کانادا، این سوگیری شناختی را مطالعه کرده است. وی به این نتیجه میرسد که بردباختانگاری ریشه تکاملی دارد. هزاران هزار سال بشر در دستههای کوچک زندگی میکرده و غذایی را که از شکار و کشاورزی به دست میآورده ذخیره میکرده چرا که منابع غذایی و همچنین جفتیابی برای اعضای هر دسته محدود بوده است. در نتیجه امکانات بیشتر برای یک نفر به معنای امکانات کمتر برای دیگران بوده است.
امروز اما قضیه متفاوت است. همه زندگی عرصه برد و باخت نیست. در موقعیتهای فراوانی شرایط برد برای همه طرفها مهیاست. رقابتی دیدن شرایط در جایی که هیچ رقابتی نیست، در بهترین حالت نتیجهای جز از دست رفتن فرصتها ندارد و در بدترین حالت پیامدهای ناگواری دارد
.در جوامع بهمپیوسته قرن بیست و یک موفقیت و شکست هر کس افراد بسیاری را تحت تاثیر قرار میدهد. شاید بهتر باشد در موقعیتهای گوناگون، همدیگر را در رسیدن به موفقیت جمعی یاری کنیم و از بردباختانگاری غیر ضروری فاصله بگیریم.
مولف : بهمن شهری (۱۳۹۷)،[ سوگیری های شناختی ]