دوام‌نگری (Survivorship bias) نوعی سوگیری شناختی است که ذهن فقط نمونه‌های زنده و موفق را در نظر می‌گیرد و در نتیجه در داوری موقعیت خطا می‌کند. بگذارید با چند مثال خیالی دوام‌نگری را در موقعیت‌های متفاوت نشان دهم.مثال یک: بهمن گمان می‌کند آموزش کامپیوتر تجارت خوب و پردرآمدی است. در نتیجه به این می‌اندیشد که یک مؤسسه آموزش کامپیوتر افتتاح کند. مشکل بهمن اینجاست که فقط نمونه‌های موفق را دور و برش دیده است. او هرگز از افراد زیادی که تجارتشان شکست خورده چیزی نشنیده است.

مثال دو: مقالات فراوانی را با عناوینی مشابه “پنج کاری که بیشتر ثروتمندان انجام می‌دهند” یا “ده عادت نویسندگان بزرگ و موفق” می‌توان یافت. آیا معنای چنین مقالاتی این است که انجام دادن آن کارها یا پیروی از آن عادت‌ها انسان را ثروتمند یا نویسنده‌ای موفق می‌کند؟ خیر، چون آدم‌های زیادی هستند که این کارها را کرده‌اند و هیچگاه ثرو‌تمند یا نویسنده نشدند. اینجا فقط به کسانی که باقی ماندند توجه می‌شود نه آنانی که به هر دلیلی در راه ثروتمند‌شدن یا نویسنده شدن دوام نیاوردند.

مثال سه: در برخی متون گاهی به ادعاهایی برمی‌خوریم که مثلا فلان بنای تاریخی در فلان دوره از تاریخ مهندسی خیلی پیشرفته بوده زیرا فلان بنا هنوز از آن دوره باقی است. این نتیجه غیر منطقی است چرا که باید نسبت تعداد بناها به تعداد باقیمانده را دانست تا بتوان قضاوت درستی از مهندسی آن دوران داشت. پس فقط نمی‌توان درباره همان یک ساختمانی که دوام آورده نتیحه گرفت زیرا که بناهای فراوانی هم از همان دوران از بین رفته است.

مثال چهار: حامد بیست سال است که ماشینش را سوار می‌شود. او معتقد است خودروهای قدیمی خیلی بهتر از ماشین‌های جدید هستند. دلیلش هم ماشین خود او است که مثل ساعت کار می‌کند. در اینجا حامد در اثر دوام‌نگری فقط نمونه موفق خودش را معیار قرار می‌دهد و مدل‌های مشابه خودرویش را حساب نمی‌کند که از رده خارج شده‌اند. به علاوه تعمیر و نگهداری منظم خودش را دست کم می‌گیرد.

دوام‌نگری یکی از آفات تحلیل‌های کلان مالی است زیرا گاهی اوقات به باورهای بسیار خوش‌بینانه‌ای می‌انجامد. به عنوان نمونه گاهی اوقات در تحلیل عملکرد مالی موفق اقتصاد یک شهر در طول ده سال، دوام‌نگری باعث می‌شود تحلیل‌گر، تمام شرکت‌هایی را که دیگر نیستند از محاسبات حذف کند.

از دیگر پیامدهای دوام‌نگری باور غلطی است مبنی بر اینکه موفقیت یک شخص یا گروه حتماً وابسته به ویژگی‌های خاصی بوده که آن فرد یا گروه داشته و نقش بخت و اقبال در آن صفر در نظر گرفته می‌شود، در حالیکه شانس در هر موفقیتی نقشی ولو کم دارد.

این پندار غلط که برای موفقیت باید فقط به افراد موفق نگریست ناشی از دوام‌نگری است. وقتی شکست از چشم‌ پنهان می‌شود، تفاوت میان شکست و موفقیت نیز از نظر دور می‌ماند.

دوام‌‌نگری در پیش‌بینی‌های پزشکی نیز می‌تواند نتایج گرانبهایی در پی داشته باشد. وقتی بیماری مهلکی تشخیص داده می‌شود نوبت به پیش‌بینی می‌رسد. در اینجا بیمار لازم است بداند حدوداً چقدر فرصت زندگی دارد. خیلی اوقات در اینگونه پیش‌بینی‌ها بیمارانی که بلافاصله پس از تشخیص درگذشته‌اند به حساب نمی‌آیند. در نتیجه ممکن است پیش‌بینی دقیق نباشد.

دوام‌نگری خود را در بخش “خدمات مشتریان” نیز نشان می‌دهد. مطالعات حکایت از آن دارد که بسیاری از مشتریان در صورت نارضایتی سخنی نمی‌گویند. مدیران هم علاقه دارند به کسانی بیشتر توجه کنند که صدای نارضایتی‌شان بلند است. در نتیجه کمر همت به کسب رضایت آنان می‌بندند. این در حالیست که گروه نخست ممکن است دیگر شانسی به آن شرکت ندهند و از خرید بیشتر از آن سازمان صرف نظر کنند. دوام‌نگری اینجا باعث می‌شود فقط به آنانی توجه شود که موفق می‌شوند صدایشان را بلند کنند و دیگران اصلاً به حساب نیایند و در نتیجه سازمان ضرر کند

یکی از مثال‌های تاریخی دوام‌‌نگری برمی‌گردد به جنگ جهانی دوم. در برهه‌ای از جنگ، ارتش ایالات متحده گروهی از بهترین آماردانان را دعوت کرد با استفاده از داده‌های جمع‌آوری شده نقاطی را روی هواپیما مشخص کنند تا زره تقویتی رویشان نصب شود. چنین زرهی وزن هواپیما و مصرف سوخت را افزایش می‌داد و قدرت مانورش کم می‌شد. در نتیجه تعیین دقیق این نقاط اهمیتی فوق‌العاده داشت.

در این میان ریاضی‌دانی به نام آبراهام والد نظری متفاوت از بقیه ارائه کرد. داده‌ها همه حکایت از آن داشت که بیشتر گلوله‌ها به بال‌ها، دم، دماغه و بدنه اصابت کرده است. نتیجه منطقی این بود که باید در همین نقاط زره ایمنی را نصب کرد. اما والد با این نتیحه‌گیری مخالف بود. او فهمید داده‌ها از هواپیماهایی جمع‌آوری شده که از جنگ سالم بازگشته بودند. این بدان معنا بود که اصابت گلوله به بال، دم، بدنه و دماغه نتوانسته هواپیما را از کار بیندازد. برعکس هواپیماهایی که موتورشان هدف گلوله قرار گ

رفته بود هیچیک به آشیانه بازنگشتند. پس او نتیجه گرفت که زره تقویتی باید روی موتورها نصب شود.

مثال‍‌های فوق نشان می‌دهد دوام‌نگری خطاهای فراوانی را در پی دارد. برای جلوگیری از چنین خطاهایی نباید فقط نمونه‌های جسته گریخته را به حساب آورد. در تحلیل اطلاعات و داده‌ها باید تلاش کرد همه نمونه‌ها را در نظر گرفت، چه آنانی که موفق شدند و دوام آوردند چه آنانی که به هر دلیلی شکست خوردند چرا که “مردگان حکایت نمی‌کنند.”

مولف : بهمن شهری (۱۳۹۷)،[ سوگیری های شناختی ]

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!

از این بخش با متخصصین ما در تماس باشید