اعتماد به نفس کاذب (Overconfidence effect) نوعی سوگیری شناختی است که اطمینان فرد به داوریهایش فراتر از دقت عینی آن داوریها است. برخی افراد بیش از اندازه به تواناییهاشان اطمینان دارند و ریسکهای بزرگتری را در زندگی روزمره میپذیرند. تحقیقات نشان میدهد اعتماد به نفس کاذب در میان نخبگان پدیدهای شایع است زیرا بیشترشان به غلط گمان میبرند که همیشه حق با آنهاست.
افراد در اثر اعتماد به نفس کاذب مسائل اخلاقی را ممکن است دست کم بگیرند. وقتی پای داوری اخلاقی به میان میآید، بیشتر مردم گمان میکنند از دیگران اخلاقیتر عمل میکنند. نتایج یک تحقیق جدید نشان میدهد که بیش از نیمی از افراد خود را به لحاظ اخلاقی در ده درصد بالای جامعه میدانند. خیلیها به سادگی گمان میکنند آدمهای خیلی خوبی هستند و در هر چالش اخلاقی کار درست را انجام میدهند. مطالعات نشان میدهند در اثر اعتماد به نفس کاذب خیلیها در این باره که چقدر به نیازمندان کمک میکنند یا چقدر برای فعالیتهای خیرخواهانه و داوطلبانه وقت میگذارند اغراق کنند.
اعتماد به نفس بیش از اندازه میتواند سبب شود فرد بدون تأمل کاری را انجام دهد و این درست جایی است که احتمال سر زدن عمل غیراخلاقی بسیار بالاست.
به باور دانیل کانمَن، دانشمند برجسته علوم شناختی، اعتماد به نفس کاذب خطیرترین سوگیری شناختی است. یک دلیلش این است که قوه داوری انسان در مقابل این سوگیری بسیار آسیبپذیر است. نتایج یک پژوهش مفصل در ایالات متحده حاکی است که ۹۳ درصد افراد بر این باورند که کیفیت رانندگیشان از میانگین جامعه بالاتر است در حالی که این قضیه به لحاظ آماری غیر ممکن است.
دلیل دیگر این است که اعتماد به نفس کاذب به راحتی راه را برای خطاهای شناختی دیگر هموار میکند. به بیان دیگر اعتماد بیش از حد به خودمان و داوریهایمان باعث میشود که خود را عاری از خطا بدانیم. در چنین شرایطی فرد به راحتی در دام انواع سوگیریهای شناختی میافتد.
در اثر اعتماد به نفس کاذب برخی از مهمترین فجایع انسانی رخ داده است؛ غرق شدن تایتانیک، فاجعه اتمی چرنوبیل، نابودی فضاپیماهای کلمبیا و چَلنجِر و لکه نفتی خلیج مکزیک در سال ۲۰۱۰.
خود را خیلی دست بالا گرفتن، به شکلهای مختلف ظاهر میشود، گاهی فرد الکی گمان میکند بر اوضاع مسلط است در حالی که مدتهاست کنترل اوضاع از دستش خارج شده. اعتماد به نفس کاذب باعث اشتباه محاسبه در برنامهریزی میشود. فرد بهرهوری خویش را دست بالا میگیرد، در محاسبه مدت زمان مورد نیاز دچار خطا میشود و پایان کار به تأخیر میافتد.
اعتماد به نفس کاذب چنان میتواند رشد کند که فرد همه تصمیمات را بر اساس نظرات خودش بگیرد و هیچ توجهی به واقعیتها و مشورتهای کارشناسان نکند. فرض کنید در بازار بورس چند سهم عمده خریدهاید که چند سال است حسابی سود میدهد. این میتواند اطمینان خاطرتان را چنان بالا ببرد که گمان کنید هر سهمی که شما دست رویش بگذارید طلا میشود. در اینگونه مواقع فرد فقط بر اساس آنچه به دلش مینشیند عمل میکند نه آنچه واقعاً دارد اتفاق میافتد.
بیشتر افراد گمان میکنند از دیگران باهوشتر، صادقتر، بهرهورتر و اخلاقیترند. واقعیت این است که بیشتر افراد کمابیش در یک حد هستند. فرد در اثر اعتماد به نفس کاذب انتظاراتی غیرواقعی پیدا میکند و در نتیجه در برابر شکست و ناامیدی آسیبپذیر میشود.
با پنج مثال فرضی اثر اعتماد به نفس کاذب را در مناسبتهای مختلف بیشتر بررسی کنیم.
مثال یک: سامان گمان میکند مسیریابِ خیلی خوبی است. چنان به خودش مطمئن است که هیچگاه از نقشه استفاده نمیکند. او به سفری طولانی میرود و گم میشود، به جای اینکه از دیگران مسیر را بپرسد یا از نقشه استفاده کند، صدها کیلومتر راه اضافه را با ماشین طی میکند.
مثال دو: فرزاد خود را خیلی باهوش میپندارد و برای امتحانی مهم به اندازاه کافی مطالعه نمیکند و بر خلاف انتظار خودش یکی از پایینترین نمرات کلاس را کسب میکند.
مثال سه: قاسم گمان میکند همسرش هیچگاه او را ترک نمیکند چرا که کشته مرده اوست. او آن قدر از همسرش سوءاستفاده میکند که ناچار میشود او را ترک کند.
مثال چهار: نیلوفر قصد ادامه تحصیل دارد و گمان میکند تنها دانشگاهی که شایسته اوست هاروارد است و فقط برای ورود به هاروارد تقاضا میدهد. شش ماه بعد او از هاروارد پذیرش نمیگیرد و یک سال شانس ادامه تحصیل در دانشگاههای دیگر را از دست میدهد.
مثال پنج: هلیا نامزد انتخابات رئیس جمهوری است و چنان به پیروزی خود اطمینان دارد که از دیدار مستقیم با شهروندان مناطق مختلف خودداری میکند. هفته بعد او انتخابات را به رقیبش واگذار میکند.
راهکارهای فراوانی هستند که با به کارگیریشان میتوان اثر اعتماد به نفس کاذب را به حداقل رساند؛ در زندگی روزمره به واقعیتهای عینی همیشه توجه کنیم. با خودمان صادق
باشیم. به انتقاد دیگران بویژه افراد مورد اعتماد با صبر و حوصله گوش دهیم. از مقایسه خودمان با دیگران خودداری کنیم. در پایبندی به تعهد جدی باشیم و وقتی کاری را قبول میکنیم در محاسبه انرژی و زمانی که باید صرف کنیم واقعگرا باشیم.
هر چند راهکارهای فوق در به پایین رساندن اثر اعتماد به نفس کاذب نقش دارند اما نباید فراموش کرد تا این راهکارها بدل به عادت نشوند نمیتوان از شر اعتماد به نفس کاذب در امان ماند.
مولف : بهمن شهری (۱۳۹۷)،[ سوگیری های شناختی ]