اثر چشم و همچشمی (bandwagon effect) نوعی سوگیری شناختی است که طی آن، فرد عملی را فقط به این دلیل انجام میدهد که دیگران نیز دارند همان کار را میکنند. در این حالت فرد به باورهای خود توجه چندانی ندارد و پس از اینکه عملی را انجام داد به باورهای خویش رجوع میکند. اگر عمل با باورهایش مطابقت داشت ارزش زیادی برای باور خود قائل میشود، اگر با باورش تناقض داشت، باورش را نادیده میگیرد.
تمایل به پیروی از اعمال و افکار دیگران ناشی از گرایش افراد به همنوایی است. گاهی اوقات هم به این علت است که تنها منبع اطلاعات فرد، دیگرانند. هر دو دلیل اما شاهدی بر تمایل به
همرنگی با جماعت است.
اثر چشم و همچشمی تاثیری چه بسا گسترده بر پدیدههای جمعی میگذارد. رأی دادن یکی از اموری است که اثر چشم و همچشمی خیلی خوب در آن پیداست. تحقیقات نشان میدهد بسیاری از مردم تمایل دارند به فرد یا حزبی رای دهند که گمان میکنند احتمال پیروزیاش بالاست به این امید که جزو “برندهها” قرار بگیرند. در نظرسنجیهای سیاسی اجتماعی نیز افراد در اثر چشم و همچشمی عقایدشان را به عقیده اکثریت تغییر میدهند.
روانشناس برجسته فقید و استاد سابق دانشگاه ییل، مظفر شریف، از نخستین کسانی بود که چنین اثری را در یک آزمون نشان داد. وی علاقهمند بود بداند چگونه افراد عقایدشان را به خاطر همرنگی با جماعت تغییر میدهند. به همین منظور وی از شرکتکنندگان خواست در اتاقی تاریک به نقطه روشن کوچکی چند متر آنطرفتر خیره شوند و تخمین بزنند چند بار نقطه روشن به حرکت در میآید. حقه آزمایش در این بود که نقطه هیچ حرکتی نداشت. در واقع اگر حرکتی هم به ذهن میآمد ناشی از نوعی توهم بصری بود. روز اول افراد رقمهای متفاوتی را ذکر کردند. اما از روز دوم تا روز چهارم، افراد بر یک یا دو عدد تخمینی توافق میکردند و بقیه نیز همصدا میشدند. مظفر شریف بعدا در گزارش مفصلی از این شبیهسازی نشان داد که چگونه هنجارهای اجتماعی در جامعه بسط مییابند و چهارچوب ارزیابی رفتار اجتماعی را شکل میدهند.
اثر چشم و همچشمی در سلامت جامعه نیز مؤثر است. به عنوان نمونه در هر جامعهای افرادی هستند که به روشهای درمانی خاصی عقیده دارند به این دلیل که افراد زیادی به آن باور دارند در حالیکه این روشها هیچ پشتوانه علمی ندارند.
اثر چشم و همچشمی در طرفداری از تیمهای ورزشی نیز مؤثر است؛ اگر تیمی لیگ را با چند پیروزی پیاپی آغاز کند، طرفداران بیشتری در ورزشگاه حضور پیدا میکنند.
تحقیقات درباره نحوه تصمیمگیری خریداران سهام در بورس نشان میدهد که بسیاری از خریداران به محض این که سر زبانها میافتد که ارزش فلان سهام در حال افزایش است، همان سهام را میخرند. مقایسه رفتار همین خریداران نشان میدهد که چشم و همچشمی باعث میشود بسیاری از آنان پیش از تصمیمگیری زمان کمتری را در مقایسه با خریدهای دیگر صرف تحقیق کنند.
جای دیگری که چشم و همچشمی خودش را خوب نشان میدهد جلسات کاری است. فرض کنید در یک جلسه کاری هستیم و رئیس درباره موضوعی نظر موافقان و مخالفان را جویا میشود. تحقیقات علوم شناختی نشان میدهد در چنین موقعیتی هر چقدر اشخاص بیشتری نظر موافقشان را اعلام کنند، افراد بیشتری تمایل پیدا میکنند در آن گروه قرار گیرند حتی اگر در ابتدا مخالف فکر میکردهاند.
عالم سیاست و تجارت نیز از اثر چشم و همچشمی برای دستکاری و نفوذ در باورهای افراد بهره میگیرد. به همین دلیل در تبلیغات سیاسی و تجاری دلالتهای زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه عده زیادی دارند فلان کار را میکنند پس حتماً فلان عمل خوب یا قابل قبول است. اینجاست که ممکن است فرد بدون اینکه ارزشها و باروهای شخصی خویش را مرور کند اسیر چشم و همچشمی شود.
چشم و همچشمی باعث میشود فرد فارغ از باور و تمایل حقیقی خویش از دیگران پیروی کند. شاید بهتر باشد پیش از هر تصمیمگیری میزان تاثیرگذاری دیگران را بسنجیم و مطمئن شویم که بدون فکر از دیگران پیروی نمیکنیم.
مولف : بهمن شهری (۱۳۹۷)،[ سوگیری های شناختی ]